27 پشیمونم

یه چیزی شده برا کار نکرده پشیمونم

از تابستون امسال تو هیئت کوهنوردی مون یه سری حرفایی پیش اومد تو علم کو رفتن و کلاس پزشکی کوهستان و ... یه نفر بود که همیشه انرژی منفی میداد

حالا این آدم همیشه با اینکه ساز مخالف میزد ولی یه حرفایی از صعود زمستانی هم میزد

و ما هم همش میگفتیم با این آقا و با اینهمه ادعا نمیریم

حالا بعد اون حرفا کلا اخلاق این آقا عوض شد و حرف صعود زمستانی جدی تر شد و اولین مرحلش که دو میدانی بود برگزار شد

من از اولش فقط و فقط به خاطر اخلاق گند اون آقا گفتم نمیرم ولی تمرینها رو میرم که بدونه میتونم برم آخه یکبار من گفتم ما اینجوری میریم برگشت گفت شما مدل چوپانی میرید و کوهنورد نیستید و... کلی حرفای دیگه

منم کلا آدمی نیستم که بخوام باهاش زیاد بحث کنم و کش بدم حرف رو  ولی سعی میکردم جلسه هایی که اون هست رو بیشتر نرم

ولی بازم میدیدمشون

حالا  بعد اون حرفا گفتن ارزیابی کسایی که میخوان برن صعود زمستانی سبلان هست

گفتم نمیام مدیر گروه گفت  اگه میتونی  بیا گفتم به خاطر این حرفا نمیام گفت تصمیم با خودت

بعدش یه جلسه داشت گروهمون رئیس هیئت و این آقا اومدن گفتن فردا ارزیابی هست بیا حتما

گفتم باشه موندم تو رودربایستی

فرداش رفتم و دو میدانی ارزیابی شد عصرش زنگ زدن جلسه هست بیاین مجبوری بازم رفتم میگم چرا مجبوری

رفتیم و جلسه شد و قرار شد فرداش که جمعه بود بریم برا اولین تمرین یکی از کوههای نزدیک

خیلی وقت بود کوه نرفته بودم و دلبخواهی رفتم  موقع پایین اومدن به منو دوستم گفتش شما تمرینات و بدنسازی و شروع کنین

منم گفتم از خونه اجازه نمیدن گفت حلش میکنیم حالا این اینجوری موند

تو تمرینای بعد من اینجا نبودم تهران بودم و کلا بیخیال شده بود ولی رئیس هیئت هربار که میدید میگفت پشیمون میشی بیا برو گفتم نه از خونه نمیزارن

تو خونه هم سفارش کرده بودم که اگه گفتن بگین ما راضی نیستیم بره و هربار که بابا یا مامان یا داداشم رو میدیدن اصرار میکردن که بزارین بیاد ولی اونا هم میگفتن نه نمیشه بنابه سفارش من

یه بارهم به بابام گفته بودن بابام گفته بود من میگم برو مامانش نمیزاره

و اینگونه شد که تا همین یکماه پیش میگفتن بیا و من  میگفتم نه  البته یه دلیل دیگه هم که داشتم ترسم بود سبلان شوخی نیست 4811 متر ارتفاع داره که تو تابستون تا پناهگاه رو با لندویل میریم ولی الان باید از همون اولش پیاده بریم همراه با کوله های سنگین برا موندن 2 روزه

بعد اون آخر مسیر سبلان  قبل رسیدن به دریاچه یک مسیر فوق العاده سنگین هست (محراب داشی) مسیر سربالایی نفس گیر این دید من هست از تابستون - الان که زمستون هست رو خدا داند چطوری هست هر موقع به اون قسمت  فکر میکنم میترسم  و این شد که من غد گفتم نمیام

ولی الان که تا چند روزه دیگه میرن و همه تجهیزاتشون آماده شده دل من شدید گرفته به حدی که تمام دیشب اصلا حالم خوب نبود و غر میزدم

هنوزم ترس دارم ولی دلم میخواست کاش به ترسم غلبه میکردم و میرفتم شاید دیگه همچین فرصتی پیش نیاد و اینم هست که تازه فهمیدم صعود شمالغرب کشوری هست و تقریبا یک همایش  بیشتر و بیشتر پشیمون شدم

الان که مینویسم حس میکنم یه چیزی تو دلم سنگینه  کاش میرفتم

برا اونایی که میرن آرزوی سلامتی و موفقیت دارم و دعا میکنم سالم و سلامت برن و برگردن 



و دلیل مجبور بودنم اینه که تو گروه و هیئتمون هربار هرجایی رفتیم من خیلی راحت تونستم صعود کنم و برا هیچکس مشکلی پیش نیارم نه اینکه اصلا مشکل نداشته باشم چرا داشتم شده کوله م سنگین بوده ولی نگفتم سنگینه و به زور هم شده تحمل کردم اگه میگفتم خیلی راحت کوله رو از من میگرفتن یا حداقلش وسایلام رو سبک میکردن ولی دفعه بعدش خودم وسایلم رو کم گذاشتم که دیگه سنگین نباشه

شده زانوم درد گرفته ولی هیچی نگفتم که گروه به خاطر من عقب نمونه

عوضش شده از بچه ها گفتن کولمون سنگینه از وسایلشون برداشتم - شده از هم گروهی ها خسته بشه و نتونه بیاد از گروه عقب موندم و پابه پاش رفتم اینا افتخار نیست اینا وظیفه من هست تو گروه و کسی که میره دنبال کوهنوردی باید رعایت کنه

رئیس هیت از رو حساب اینا میگفت تو میتونی بری و هربار اصرار میکرد منم مجبور بودم تا یه جایی بله رو بگم چون اگه نمیگفتم زشت میشد و بی ادبی

 ولی الان از نرفتنم پشیمونم

نظرات 1 + ارسال نظر
امین پنج‌شنبه 15 بهمن 1394 ساعت 15:11

سلام
این ادمهای اینطوری و اون حرفا که همیشه ادمو ناراحت کنه همیشه وجود داره متاسفانه
حالا که نرفتی دیگه خودتو ناراحت نکن ، حالا اگه شد دفعه بعدی میری دیگه توی فکرش نباش
اوم میگما کوهنوردی خیلی خیلی سخته و خیلی قدرت بدنی بالایی میخواد و فکرشو نمیکردم شما یعنی تو همچین دختری باشی سایه ای
جدی میگم توی خدمت مسیرمون تا برجک طولانی بود باید کوهنوردی میگردیم وای چقدر سخت بود با اون کوله پشتی بزرگم
چند ساعت راه میومدم میگفتم نمیتونم بی خیال بزار برگردم خدمت رو بی خیال بشم چقدر سر بالایی رفتم
اشکم در اومد با اینکه من به پیاده روی طولانی عادت دارم ها و اصلا هم ادم تنبلی نیستم هاااااا ولی فکرشو نمیکردم کوهنوردی اینقده سخت باشه هعی وای من

سلام
آره اینجور آدما ذاتشون بد نیستا ولی این منم منم گفتنشون تو برخورد اول دید آدمو عوض میکنه
نه کوهنوردی سخت نیست فقط یه کوچولو موقع شروع کردن اراده میخواد استارت رو که زدی دیگه تمومه
من نه جسه برزگی دارم نه بدن زیاد قویی به مرور بدن قوی میشه و استقامتش میره بالاترولی برا بار اول همه ورزشا سختن
به نظر من بقیه ورزش ها صرفا ورزشن و لی کوهنوردی ورزش و تفریحه و خیلی لذت بخش
حتما امتحانش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد