21

کائنات این روزا به نگاهتون نیاز دارم به توجه تون به انرژی مثبت تون

همراهم باشید لطفا  من حرکت اول رو کردم هولم بدید لطفا

خدا جونم کمکم کن


و اما کوهنوردی جمعه این هفته کوهنوردی نبود دره نوردی بود

از دره  آسیاب خرابه شروع کردیم و مرزه دره سی و آخرشم رسیدیم روستای داران

14 نفر خانم و 11 نفر آقا

اولش خیلی غر زدیم که این چیه داریم پیاده روی میکنیم  و این حرفا

ولی  بعدش دیدیم نه جاهای خیلی خوشگلی منتظر ما بوده

یه آبشار خیلی خیلی قشنگی نزدیکی های مرزه دره سی بود که عالی بود

الان یه زیبایی خاصی داشت با هوای عالی اون روز

ولی تو بهار طبیعتش فوق العاده میشه

باید پیشنهاد بدم برا گروه تو بهار یه برنامه بریم اونجا

با هم گروهی هاهم خوش گذشت اتفاق خاصی نیفتاد همه چی عالی بود

رئیس هیت ازم خواست تو تست صعود زمستانی شرکت کنم که منم قبول کردم ولی ساعت تست 8.30 صبح هست که نمیتونم برم.

20

خدا جونم حال الانمو فقط خودت میدونی

وفقط خودت از ته دلم خبر داری کمکم کن


خدایم

19

دو روز پشت سر هم پسر دایی م رو میبینم  چی بهتر از بازی با یه فسقلی 13 ماهه

پری روز خونه مامان بزرگ 3-4 ساعتی باهاش بازی کردم  دیروزم به خاطر یه کاری رفتم خونشون یه نیم ساعتی بازی کردم تازه به خاطرش نیم ساعتی هم دیر رسیدم جلسه

آروم و بی سرو صدا و شیطون - بدنش خیلی نرمه اونقدری که من میخوام فقط لهش کنم و اون بخنده و یه خورده هم تنبل تشریف داره اینجاش خیلی خوشمون میاد مثلا دو قدم میره زود میشینه که مبادا خسته بشه - یا توپ رو میزنه میره اگه خیلی دور رفته باشه دو سه قدمی میره دنبالش بعد میشینه سروصدا و جیغ که بیارینش

وقتی زنداییم حامله بود میگفتیم فکر نکرده و برا چی حامله شده آخه دوتا بچه بزرگ داره و این چه کاریه

ولی الان هزاران بار میگم خداجونم شکرت به خاطر وجود این فسقلی شیطون - یعنی شده دنیای ما دیروز به خود زنداییم میگفتم


از دفترم بگم که باز اون انتظامات پسرخاله امروز هستش از صبح دوبار اومده و یه چیزی گفته رفته الانم اومد یه شکلات داد رفت

رفته با همکارش ایستادن جلو اتاق انتظامات دارن روبرو رو نگاه میکنن

من خنده م گرفته انگار گربه ها دارن از پشت شیشه به موش نگاه میکنن

یه جوری زل زدن من خندم گرفته 

فعلا از روز مره همینا

جمعه انشالاه میرم کوه بازم

18

بسی خوشحالم امروز

بابا جونم خیلی خوشحالم که دارمت و خیلی خوشحالم که مهربونی و خیلی خیلی خوشحالترم که دلت هرجوره با ماست و با منه

هرچقدر از مهربونی بابام بگم کمه

ممنونم ازت  میدونم از هیچ راهی نمیتونم جبران کنم ولی قول میدم همیشه کاری کنم خوشحالت کنم

مهربون زندگی من بازم امروز یه کاری کردی برام که شرمندت شدم  هرکاری میخوام برام میکنی ممنونم ازت

و ممنونم که همیشه تکیه  گاهمی

خداجونم مرسی که مامان و بابام همیشه حامی هستن

بوی غذا کشت منو

فکر کنم تو رستوران اداره دارن یتیمچه درست میکنن

پاشم برم خونه ببینم چی داریم مردم از بس بو کشیدم