41- حال امروز

یک حس دلتنگی عجیبی دارم شبیه نگرانی یا چی نمیدونم

آروم نیستم

از صبح که اومدم این حس هی بیشتر میشه

هی یاد اونی میفتم که همیشه براش انرژی مثبت میفرستم

و همیشه از خدا و کائنات میخوامش

تقریا بیشتر وقتا آخر این حس هام یه چیزی هست چیزی شبیه به دل افتادن دارم انگار چیزی به دلم افتاده چی نمیدونم فقط

همش از خدا میخوام حس خوب و خیری باشه

اول صبحی یکی اومد اینطرف یه دوری زد و رفت خدا جونم ازت خواهش میکنم اگه امکانش هست اون آدم رو بفرست یه جایی بهتر از اینجا ولی اینجا نیاد  من حال حرف زدن هر روزه با اونو ندارم و خوشم نمیاد

به زور از دست یکیشون خلاص شدم این یکی باز نیاد بند ما بشه

آخر هفته قرار یه اتفاق خیلی خیلی خوبی بیفته در خانواده مان و الان یه خبر دیگه خوبی هم شنیدم که به احتمال خیلی زیاد خبر بسیار خوب دیگری هم در راه است

امروزمان و هروزهایمان به خیر بگذرد با کمک خود خودت خدام . . .

40


یکی از همکارا رفته بود کربلا امروز دیدمش میگم زیارت قبول و پرسیدم خوش گذشت میگه آره خیلی خوب بو هی هم یاد تو میفتادم

گفتم من چرا دیگه!!!!!! میگه خانوما نمیتونستن راه رو بیان و تمرین نداشتن هی یاد تو میافتادم که اگه خانوم ... بود الان زودتر از همه میرفت

یعنی از تصورات بقیه درمورد خودم بسیار خجسته مندیم


39- بدجنس


هیچ چیز به اندازه داشتن یه مدیر عوضی بد نیست

آقا این ماه پول حساب رو خرج کرده مجبور شده از حساب شخصی واریزی انجام بده زمین و زمان رو بهم دوخته

بابا جان من خرج نکردم که تو خرج کردی دیگهههه

پرو بشر دیدم نه به اندازه این ولی

میگه این ماه از جیبم دادم سود نمیکنیم

نگفتم ماهای قبل سود میکردی به من میگفتی آیاا!!!!!!!!!!!!!