یکی از همکارا رفته بود کربلا امروز دیدمش میگم زیارت قبول و پرسیدم خوش گذشت میگه آره خیلی خوب بو هی هم یاد تو میفتادم
گفتم من چرا دیگه!!!!!! میگه خانوما نمیتونستن راه رو بیان و تمرین نداشتن هی یاد تو میافتادم که اگه خانوم ... بود الان زودتر از همه میرفت
یعنی از تصورات بقیه درمورد خودم بسیار خجسته مندیم