49- موش


 از صبح هی صدای خرت و خورت میومد میگفتم از پشت ساختمونه یا از شیرونی سقف هست

هی میگفتم لابد چیزی تو شیرونی گیر افتاده داره تلاش میکنه بره بیرون

یه لحظه خیلی سردم شد کولر رو خاموش کردم دیدم انگار صدای خرت و خورت از اتاقم میاد

دوروبر رو نگاه کردم هیچی نبود با پام زدم به میز جلویی مبلا که گذاشتم کنار دیوار دیدم صدا قطع شد یه چند لحظه بعد دوباره صدا اومد

زیر میز قوطی پلاک ها رو گذاشتم یکی زدم به اونا باز صدا قطع شد

فکرم رفت به عقرب چون قبلا هم تو اتاق دیده شده بود دوسال پیش یه عقرب سیاه بود

قوطی رو با پام زدم کنار دیدم یه چیزی رفت اونطرف قوطی, خم شدم دیدم بعلهههههههههههههههههه اینبار موش گرامی هستن

حالا از اینطرف میزنم میره اونطرف از اونطرف میزنم میاد اینطرف رو سرامیک هم نمیتونست درست راه بره هی لیز میخورد

یه نیم ساعتی باهاش بازی کردم بعد ولش کردم موند همونجا

یه لحظه گفتم یهو میره داخل کمد دخل مدارکو درمیاره

هیچی هم نبود که بزنمش دروغ چرا دلمم نمیومد خیلی کوچولو و ناز بود

خدماتی برام چای آورد گفتم اینجا یه موش هست ولی چیزی نیست بتونم بزنمش رفت تی رو آورد یه نیم ساعتی هم با اون با موشه بازی کردیم ولی نتونستیم بزنیمش

لیز خورد رفت کجا رفت ندیدیمش گفتیم شاید از زیر در رفته بیرون ولی تا جاییکه میدیدیم طرف در نرفت

خدا به خیر کنه یا رفته باشه بیرون یا خودشو نشون بده

خدایا شکرت که از اینجور چیزا نمیترسم و جیغ و داد راه نمیندازم

خدایا شکرت که از همه حیوونا لذت میبرم از ریز تا درشتش

ممنونم ازت

نظرات 2 + ارسال نظر
ربولی حسن کور دوشنبه 3 مهر 1396 ساعت 14:33 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
اونجا و عقرب؟

سلام
بعلهههه اینجا عقرب زیاده خداروشکر امسال کمتر شده بودمیگن به خاطر وجود مارمولکه زیاد هست که عقرب رو میخوره

مهربانو یکشنبه 8 مرداد 1396 ساعت 11:27 http://baranbahari52.blogsky.com/

سلام سایه جون . عزیزم خوشحالم از آشناییت .

سلام مهربانوی مهربون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد