51-فسقلی مون اومد

تنبل شدم تو هرکاری تو نوشتن خیلی تنبل تر شدم کوه رو هم کامل تعطیل کردم

ماه پیش جوجه مون اومد 5 روز عشق کردیم توخونه سر کار فقط دلم میخواست زود تموم یشه برسم خونه صبح هم که هیچی دیگهههه هرروز با تاخیر میومدم

یه روزم مهمونی گرفتیم

بی خبر اومده بودن و رسما نابود شدیم تا خونه رو مرتب کنیم و آماده بشیم برا مهمونی

چقدر خوبه تو خونه یه فسقلی از مدل نخودش باشه


اگه تنبلی بزاره میخوام از این به بعد خاطرات جالب دفتر رو بنویسم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد