40


یکی از همکارا رفته بود کربلا امروز دیدمش میگم زیارت قبول و پرسیدم خوش گذشت میگه آره خیلی خوب بو هی هم یاد تو میفتادم

گفتم من چرا دیگه!!!!!! میگه خانوما نمیتونستن راه رو بیان و تمرین نداشتن هی یاد تو میافتادم که اگه خانوم ... بود الان زودتر از همه میرفت

یعنی از تصورات بقیه درمورد خودم بسیار خجسته مندیم


39- بدجنس


هیچ چیز به اندازه داشتن یه مدیر عوضی بد نیست

آقا این ماه پول حساب رو خرج کرده مجبور شده از حساب شخصی واریزی انجام بده زمین و زمان رو بهم دوخته

بابا جان من خرج نکردم که تو خرج کردی دیگهههه

پرو بشر دیدم نه به اندازه این ولی

میگه این ماه از جیبم دادم سود نمیکنیم

نگفتم ماهای قبل سود میکردی به من میگفتی آیاا!!!!!!!!!!!!!

38 - این روزا . . .

آغا ما اینجا یه باجه بانک داریم که تا قبل چندماه پیش یه کارمند ثابت داشت که همیشه اون میومد تقریبا 2 سالو نیم دیوار به دیوار هم بودیم یه آقای مودب و متین و سنگین و خلاصه به معنای واقعی آقا عادت کرده بودم که بانک با حضور اون باشه الان عوض شده رفته یه شعبه دیگه

ایشون که عوض شد رفت یه مدت کارمندای اون شعبه دوره ای میومدن من کلا که اتاقمون مدلش عوض شده بودو از بانک یکم دور شدیم اولش کاری نداشتم کی میاد کدوم میره یهو این وسطا از یکی خوشمون اومد چون همش صدای خنده ش میومد و سروصدا و بگو بخند آغا از وقتی ما به دلمون افتاده از اوشون خوشمون بیاد دیگه کلا اینجا نمیاد

یکی ثابت میاد ولی بعضی روزا که این نیست یکی دیگه میاد جاش آما من چشم مونده به بانک که اون بیاد اونی که ما مدنظرمونه همیشه دیر میومد بقیه تا 8.30 میان ولی اوشون معمولا تا 9.30 میومدن بله یه همچین گ ... بودن که ما خوشمان آمده امروز باز دیر اومدن گفتم عههه الان اونه میاد دیدم نه این ثابته اومد حرصم گرفت

بعدشم اون وسطا یه جنگل نوردی هم داشتیم که خوب بود ولی نامردا کاری نکردن که بتونیم درست و حسابی بریم کوه کلا امسال سال کوهمون نبود

با دوستم افتادیم به گدایی که یکی ما رو ببره کوه به هرکی میگم یکیش میگه فلان جا نمیرم یکی میگه با دوستام قرار دارم و هرکی یه بهونه ای میاره

یه چند ماهی هم میشه دارم از کائنات  یه چیزی رو میخوام و روز و شبم امواج مثبت میفرستم نمیدونم اونی که من میخوام گیرنده هاش ضعیفه یا من امواجم زیاد قوی نیستن

خدا جون قربونت بشم خواهشا این امواج بنده رو به اون برسون  من هرروز منتظرتم

37- درد دل با خدام

میدونی حسود نیستم و میدونی که همیشه برا همه و همه خوبی و موفقیت خواستم و میخوام حتی برا کسی که بدترین بوده برام

میدونی همه چی رو از خودت خواستم و میخوام و بایدم اینجوری باشه جز به تو به کسی دیگه نه حرفمو میگم نه ازش چیزی میخوام و نه امیدم به کسی هست

یه زمانایی قسمت میدادم به عزیزات به معصومات ولی بعدها خوندم که از خودمم بخواین التاسم کنین میدم منم همیشه از خودت میخوام بی واسطه

خدا جون یعنی این سه سال نبودم نیستم یا ... منم میخوام - میخوام که اونی که تو دلم هست رو بهم بدی نمیدونم حکمتش چیه چی برام در نظر گرفتی یا نه اصلا تو نظرت نیستم

هرجا میرم میگن نامه بیار آخه عزیزمن تو که میدونی من جز خودت کسی رو ندارم و دنبالشم نیستم تو هم که نامه دستی نمیدی اگه میدی پس چرا به من نمیدی منم میخوام میخوام میخوام

حال الانمو که فقط خودت میدونیییییییییییی

درست از یک ساعت پیش حالم رو که دیدی چقدر گرفته شد

نه به خاطر حسودی بود نه به خاطر بد خواستن برا کسی دیگه

فقط منم میخوام

همه ازت میخوان منم میخوام به هر دری میزنم فقط به امید خودت میزنم

پس به منم کمک کن دیگه تحملشو ندارم

حالمو فقط و فقط خودت میدونی و فقط از خودت میخوام خوبش کنی

به منم یه حال اساسی بده

35- بدون شرح . . .

امروز از صبح برقا اعصابمون رو خورد کرده بودن آخرای کار یه چیزی گفتن اعصاب درب وداغون تر شد

شاید سر جمع 2 ساعت از 8 ساعت رو برق نداشتیم

به طبع کولر و روشنایی هم نبود به لطف سازمان اتاقم هیچ را نور اومدنی هم نداره

از همه بدتر قطع شدن برق اضطراری بود

خلاصه آخرش یه حرفی شنیدم در حد ترکیدنم نمیدونم چیکار کنم سر کی خالی کنم

خدا خودت حواست به همه باشه


بعدا نوشت: موقع خداحافظی اون عصبانیته سر کسی که خبر بد رو بهم آورده بود خالی شد